منتشرشده در سرفصل | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صحبت‌های هنگامه افشار در باره‌ی آخرین روزهای استاد بهرام مشیری

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

او فقط بهرام مشیری بود

آمده در: Rabi Farahani

 

او فقط بهرام مشیری بود ؛ خواه از سخنش پند گیر یا ملال ؟؟
بهرام مشیری کاری کارستان کرد او انبارهای کهنه قرنها اوهام و خرافات را گشود و پرده هراس را درید و کلافهای پوسیده سنت و مذهب را از هم گشود و در برابر نور و خردورزی قرار داد ؛ او مهندسی دانا و نخبه بود که با یاری تکنولوژی و ماهواره ناگفته های (ناگفته) را ساده و عریان باز نمود؛ او انچه را که در درازنای چیره گی اسلام بر مردمان سرزمینهای پارس آمده بود و به اشاره و کنایه بوسیله نخبگان خردگرا و روشن روان ایرانی در طول قرنها گفته شده بود بی پرده و با شهامت یک ایلاتی ایران خواه با سخنانی همه فهم, با ذهنی پویا و نقاد و با تکیه بر داده های مستند تاریخی روشن گفت؛ بهرام مشیری با خواست روشنگری دلایل عقب مانده گی و زمینه خاکساری ملتی با پیشینه تمدن بشری ایران از آغاز سلطه اعراب شروع نمود تا بزمان حال رسیده و آنرا در معرض انتخاب همگان نهاد !!
بهرام مشیری راهی پیچاپیچ را برای انسان منطق و بیداری و عموم؛ حتی آن خفتگان به تقصیر هموار و روشن کرده و به عقل و منطق آنها واگذار کرد //
هیچ عجب نیست که چهره های ادبار رسانه ای که بیش از چهاردهه با ترفند پوسیده (نعل و میخ؟!) و با بازگویی خبرهای تکراری دست چین شده بنام برنامه ساز؟! به نوا رسیده اند؛ از اقبال میلیونی انسانهایی فراتر از جفرافیای ایران به ویژه نسل جوان نسبت به آموزه های بهرام مشیری؛ اگر نخوانیم دشمنی؟ حسادت کنند و از او یادی نکنند و یا بنا بر مصلحت با موج سواری بر گستره همدردی گسترده مردم از خبر مرگ بهرام مشیری بناچار از وی بنام (برنامه ساز تلویزیونی) یادی کنند و یا ادعا کنند که با وی (یَخنی) خورده اند

هرچه بود بهرام مشیری بود و آموزه هایش همه جا در دسترس است؛ تو خود دانی که: (خواه از سخنش پند گیر یا ملال)

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهرام مشیری و ابطال سه روایت

Tirdad Bonakdar               

بهرام مشیری در دو دهه گذشته چه با بخشی یا همه نظریاتش موافق یا مخالف باشیم، یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران ایرانی در گستره‌ اجتماعی وسیع‌تری از گستره نفوذ مرسوم روشنفکران ایرانی (از هرنحله‌ای) بود. علت این امر هم مشخصاً استفاده نامبرده از ماهواره به عنوان آخرین ابزار رسانه‌ای وقت بود. اگرچه در نیمه دوم این بیست و اندی سال با پیدایش شبکه‌های باکیفیت ماهواره‌ای فارسی‌زبان وابسته به دولت‌ها یا سرمایه‌های خارجی و از رونق افتادن شبکه‌های اولیه بی‌کیفیت ولی مستقل لس‌آنجلسی، مشیری که زمانی از معدود برنامه‌سازان جدی موج اول بود، به حاشیه رفت یا در واقع رانده شد، اما موج گسترده‌ای که در ابراز تاسف برای مرگش به راه افتاد گویای این بود که او در همان زمان طلایی خود تاثیرش را گذاشته است. این اثرگذاری به جایی منتهی می‌شد که همانقدر که در جامعه ایرانی گستره وسیعی را در برمی‌گیرد، خوشایند جریان‌های اصلی حاکم بر موج دوم رسانه‌های ماهواره‌ای خارج از کشوری و سیاست‌هایشان نیست و به همین دلیل همانقدر که مرگ مشیری در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفت، این رسانه‌ها سعی کردند به شکل رفع تکلیفی و با درج خبری مختصر و توام با تخفیف او، از آن بگذرند. به عبارت دیگر این جریان‌ها کوشیدند به حاشیه ‌رانی بهرام مشیری را حتی در هنگامه مرگ او هم ادامه بدهند تا یادکرد از او خللی در موقعیت خط سیاسی آن‌ها ایجاد نکند. 

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بازخوانی‌ی نقش بی‌بدیل بهرام مشیری


سعید شمس

نوشته‌ای از سعید شمس به یاد استاد بهرام مشیری 

خبر درگذشت بهرام مشیری، پژوهشگر، روشنفکر و آموزگار بزرگ معاصر ایران، موجی از اندوه و تأمل در میان علاقه‌مندان فرهنگ و تاریخ برانگیخت. مردی که سال‌ها، نسل‌های مختلف ایرانی را با میراث فرهنگی، علمی و ادبی گذشته این سرزمین آشنا کرد و اندیشهٔ روشن و مستقل را به جامعه عرضه نمود. این یادداشت، روایت نزدیکی من و برادرم با او و بازخوانی نقش بی‌بدیلش در زندگی فکری و فرهنگی ماست، تا اندک سهمی باشد در بزرگداشت مردی که نور اندیشه‌اش هنوز روشن است.

بهرام مشیری در میان چهره‌های فرهنگی معاصر، جایگاهی یگانه داشت. او تنها یک پژوهشگر یا مجری یا تحلیل‌گر نبود؛ او ادامه‌دهندهٔ سنتی بود که با تلاش نسل‌هایی از بزرگان، ساخته شده بود. سنتی که بزرگانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر ،استاد پورداوود، علامه قزوینی، احمد کسروی، صادق هدایت، سعید نفیسی، فریدون آدمیت، مجتبی مینوی، محمد دبیرسیاقی و محققان برجستهٔ دیگر در آن نقش داشتند، و در آثار خاورشناسانی چون نولدکه، ادوارد براون و ژول مول، پژواکی جهانی یافته بود. مشیری این میراث را تنها نقل نکرد؛ آن را از فضای دانشگاه‌ها و کتابخانه‌ها بیرون کشید و به بطن جامعه برد؛ کاری که در تاریخ فرهنگی ایران، کم‌نظیر است.

 

او ایرانیان را با حکیم طوس، فردوسی از نو آشنا کرد؛ نه فقط با شاهنامه به عنوان یک متن ادبی، بلکه با جهان‌بینی، انسان‌گرایی و ایران‌دوستی ژرفی که در لابه‌لای ابیات آن تنیده شده است. او با صدایی گرم و درعین‌حال استوار، دربارهٔ سعدی و حافظ و منش آزادی‌خواهانهٔ شاعران واندیشه‌‌ورزان گذشته سخن ‌گفت. در کنار ادبیات، مردم را با علم و روش علمی آشنا کرد. از زکریای رازی و ابوریحان بیرونی سخن می‌گفت، از دستاوردهای تمدن ایرانی در نجوم، پزشکی، ریاضیات و موسیقی، چنان‌که گویی این چهره‌ها دوباره بر صفحهٔ روزگار ایستاده‌اند.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

زندگی‌نامه و علت فوت استاد مشیری

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صدایی برای آزادی و روشنی‌ی اندیشه

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

صورت‌نامه ۱۴۸

منتشرشده در صورت‌نامه | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهرام در دهه‌ی هشتاد کنجکاوی بسیارانی را به تاریخ اسلام برانگیخت

Danial Azimi

دلم می‌خواهد ساعت‌ها و صفحه‌ها درباره‌اش بنویسم. از او که از آغاز نوجوانی، پانزده شانزده سالگی‌ام، تا به امروز کم‌تر روزی بوده که دست کم یک ساعت به برنامه‌هایش گوش نسپرده باشم. بهرام در دهه‌ی هشتاد کنجکاوی بسیارانی را به تاریخ اسلام برانگیخت. نمی‌توانم بگویم یدی طولا در تاریخ یا ادبیات داشت. بسیار دوستش داشتم و و خواهم داشت. با این همه نمی‌توانم در مباحثی که به آن‌ها ورود داشته او را متخصص و محققی طراز اول بدانم. بیش از همه به این خاطر که سخت ایدئولوگ و متعصب در ضدیت با دین بود، و نمی‌توانست به کل سپیدی در آن ببیند. حال آن‌که هدفش دشمنی با تعصب بود. چنان‌چه اگر به تاریخ تصوف می‌پرداخت، آن را کامل در ضدیت با شریعت چه بسا بنیان اسلام می‌انگاشت. درحالی‌که ما در تمام تاریخ تصوف ایران چنین عارفی نداشته‌ایم! گرچه شعرشناس بود اما در ادبیات هم همینطور، گزینشی عمل می‌کرد و خود ادبیات خاستگاه‌اش نبود. بیش‌تر از دریچه اندیشه با شعر روبه‌رو بود تا فرم. دستی بر آتش داشت و خودش هم شعر می‌گفت. به رسم و تقلید قدما. البته که جایی منتشر نمی‌کرد و تواضع‌اش نمی‌گذاشت که خود را شاعر بداند. چندتایی هست که باید میان برنامه‌ها پیدای‌شان کرد. با اهل ادب هم رفاقت داشت، از زنده‌یاد دبیرسیاقی تا اسماعیل خویی که همیشه بهرام‌جان مشیری خطاب‌اش می‌کرد. میانه‌ای با شعر نو نداشت و این از انس و الفت دیرین‌اش با شعر کلاسیک برمی‌خاست. شفیعی کدکنی را نماینده شعر امروز خراسان می‌دانست. شناخت‌اش از ادبیات عرفانی مختصر بود و جهان عرفان برایش قابل درک و پذیرش نبود. با این حال با آن حافظه درخشان از مولانا ابیاتی بسیاری در حافظه داشت. سعدی و حافظ را بسیار دوست داشت چون به نوعی آن‌ها را در برابر استبداد دینی می‌دید. و از همه بیش‌تر شیفته فردوسی… مثلاً اگر بر او ثابت می‌شد که فردوسی بیت یا ابیاتی در مدح علی سروده (چه بسا که اساتیدی چون مهدوی دامغانی، خالقی مطلق، سجاد آیدنلو در این رابطه قلم زده‌اند.) یا آن اساتید را گمراه می‌دانست یا یک‌سره این ابیات را الحاقی توصیف می‌کرد یا که فردوسی را مجبور به سرودن این چند بیت می‌پنداشت. من این رویکرد را چندان محققانه نمی‌بینم. چون تقریباً هدف در آن مشخص است. و تمام یافته‌ها گرد رسیدن به آن مقصد می‌چرخد. چه در تاریخ‌شناسی چه ادبیات… اما هیچکس نیست که بتواند منکر تأثیر او شود. یکبار دوست کتابفروشی از بهرام می‌گفت که او بود که راه تاریخ طبری که ۱۶ جلد بود را به خانه‌های مردم باز کرد. و این کتاب که خواندن‌اش کار همه‌کس نیست را از کتاب‌های پرفروش و شناخته شده ساخت.

عنوان مطلب برگرفته ازمتن است

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

خبر

Bahram Moshiri 

 تولد: ۲ فروردین ۱۳۲۶ در گلپایگان 

 سفر: ساعت ۹ و ۴۴ دقیقه شب یک‌شنبه ۹ نوامبر ۲۰۲۵

 

اطلاعیه

با درود بر هم‌وطنان گرامی،
با اندوهی ژرف و دلی آکنده از غم، درگذشت استاد بهرام مشیری – نویسنده، روشنفکر، تاریخ‌شناس، منتقد دین و استبداد، آزادی‌خواه، برنامه‌ساز سرزمین جاوید، و از پیشگامان اندیشه‌ی آزادی، را به آگاهی عموم می‌رسانیم.
استاد مشیری، ساعت ۹ و ۴۴ دقیقه شب یک‌شنبه ۹ نوامبر ۲۰۲۵ به وقت کالیفرنیا (برابر با ساعت ۹ و ۱۴ دقیقه صبح دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ به وقت تهران) در بیمارستان هوگ ارواین در ایالت کالیفرنیا (Hoag Hospital Irvine)، بر اثر خونریزی مغزی، چشم از جهان فروبست.
خانواده، دوستان و همکاران ایشان، ضمن ابراز هم‌دردی با جمع کثیری از دوستداران و پیرو اندیشه‌های وی در سراسر جهان، این ضایعه بزرگ را به ملت فرهیخته ایران تسلیت می‌گویند.
نام و یاد استاد بهرام مشیری، این اندیشمند آزاده و فرزند راستین ایران‌زمین، در تاریخ فرهنگ و آزادی‌خواهی ایران جاودان خواهد ماند.

جاوید ایران‌زمین

زنده‌باد آزادی

دفتر سرزمین جاوید

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

دانستن، نخستین گامِ آزادی است*

Bahman Farahbakhsh

در سوگ بهرام مشیری؛ صدای روشنی در شب تاریک استبداد

با اندوهی جان‌سوز و دلی سنگین از خبر درگذشت بهرام مشیری آگاه شدم؛ مردی که در روزگار خاموشی و خفقان، چراغ خرد را در دست گرفت و بی‌پروا از طوفان‌های تهمت و تهدید، راه روشنگری را تا واپسین روزهای زندگی پیمود. رفتن او نه فقط مرگ یک انسان، بلکه خاموش شدن یکی از صادق‌ترین صداهای آگاهی در تاریخ معاصر ماست. اما او از آن دست انسان‌هایی بود که مرگ‌شان پایان نیست؛ چرا که آن‌چه بهرام مشیری به جا گذاشت، نه جسم و صدا، که اندیشه و جسارت بود.
مشیری از تبار اندیشمندانی بود که نمی‌توانستند در برابر جهل و تحریف سکوت کنند. سال‌ها در برنامه‌هایی چون «سرزمین جاوید» سخن گفت، نه برای جلب شهرت یا تایید، بلکه برای بیدار کردن ذهن مردمی که از حقیقت دور نگاه داشته شده بودند. با صدایی آرام اما استوار، تاریخ را از زیر غبار تحریف بیرون کشید، اسطوره‌ها را به نقد کشید و باورهای خرافی را با تیغ منطق گشود. او به ما آموخت که تاریخ را باید با چشم عقل خواند، نه با تعصب و تقلید؛ که ایران را باید با خرد و عشق شناخت، نه با شعار و نفرت.
در روزگاری که بسیاری از اهل قلم به مصلحت‌گویی پناه بردند، مشیری مصلحت را به آتش انداخت. او از استبداد می‌گفت، اما نه فقط از استبداد پادشاهان و سیاست‌مداران؛ از استبداد ذهن‌ها و دل‌ها می‌گفت، از زنجیرهایی که در درون ما ریشه دارند. باور داشت که آزادی، نخست در اندیشه آغاز می‌شود و تنها جامعه‌ای آزاد می‌شود که شهروندانش آزاد بیندیشند. در برابر تحریف تاریخ، در برابر دینِ ابزارشده و در برابر قدرتِ بی‌پاسخ، ایستاد و نوشت و گفت و فریاد زد. ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهرام مشیری یلی بود در میدان دفاع از آزادی

Bijan Khalili

این روزها، سرعت درگذشت مبارزان راه آزادی ایران چنان شتاب گرفته که هر انسان خوش‌باوری را هم به حیرت واداشته است. هیچ ایرانیِ بدبینی هم باور نمی‌کرد که حکومت نکبت‌بار اسلامی ۴۷ سال دوام بیاورد و همچنان این بختک بر سینه ملت سنگینی کند، بی‌آن‌که نشانی از سقوط و پایانش باشد و تا زمانی که این نظام واژگون نشود، تک‌تک مبارزان اپوزیسیون بر خاک می‌افتند و شادی بر لب ولی‌فقیه و ذوب‌شدگان در او می‌نشیند.
اوائل دهه نود میلادی بود که نخستین بار صدای بهرام مشیری را از طریق تلفن شنیدم. آن روزها یا صاحب یک موکت‌فروشی بود یا مدیریت آن را بر عهده داشت و درباره استفاده از امکانات «شرکت کتاب» برای تبلیغ در جامعه ایرانی پرسش داشت. در همان مکالمه نخست، صحبت‌مان گل انداخت و دانستم که تار می‌سازد، موسیقی را خوب می‌شناسد و با فرید فرجاد، ویولونیست برجسته ـ که دوست مشترکمان بود ـ معاشرت نزدیک دارد. به‌هرحال، کار موکت‌فروشی قبایی نبود که بتوان بر تن بهرام مشیری دوخت. غوغایی در درون او می‌جوشید؛ دغدغه‌ای ریشه‌دار: مبارزه با خرافات اسلامی از یک سو و تقابل با استبداد از سوی دیگر. بزودی جذب تلویزیون‌های ۲۴ ساعته برون‌مرزی شد؛ تلویزیون‌هایی که نه‌تنها سیمای لس‌آنجلس و لس‌آنجلسی‌ها را دگرگون کردند، بلکه تأثیری شگرف در داخل ایران گذاشتند.
او با شور از فردوسی می‌گفت و عشق عمیقی به او داشت. حافظه شگفت‌انگیزش به او امکان می‌داد که اشعار شاهنامه را هم به زیبایی بخواند و هم با دقت تحلیل کند؛ حاصل همین توانایی، کتاب ارزشمند «نقدی بر چاپ‌های انتقادی شاهنامه و تصحیحی جدید از داستان رستم و سهراب» بود که مراسم رونمایی و امضایش در «شرکت کتاب» وست‌وود برگزار شد.
مدتی نیز ـ شاید نزدیک یک سال ـ کلاس‌های تاریخ او در شرکت کتاب دایر بود. چاپ کتاب «از آتن تا هیروشیما»، که نتیجه سفرش به هند بود و با سرپرستی خانم هنگامه افشار به دستم رسید، نیز توسط شرکت کتاب انجام شد.
بهرام مشیری بی‌تردید و یک‌تنه، یلی بود در میدان دفاع از آزادی و مقابله با خرافات اسلامی. همین مواضع آشکار، او را در شمار کسانی قرار داد که رژیم نکبت اسلامی قصد جانشان را کرده بود؛ توطئه‌ای که خوشبختانه با آگاهی به‌موقع اف‌بی‌آی خنثی شد.
سال‌های سال در اندیشه انتشار کتابی با عنوان «مغالطات» بود و بارها درباره آن با من مشورت کرده بود. امید دارم که بازماندگانش این اثر ناتمام را به سرمنزل انتشار برسانند.

بی‌گمان، بهرام مشیری در روشنگری اندیشه‌های یکی دو نسل از ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج کشور، سهمی بسزا و ماندگار دارد؛ سهمی که در فردای آزادی ایران بیش از پیش آشکار و شناخته خواهد شد.

عنوان مطلب برگرفته از متن

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

یک طرح از: کوروش سلیمانی

آمده در: Azad Farsani

فرد نکونام نمیرد هرگز

یادش زنده، جاوید و گرامی
طرح از کورش سلیمانی
 

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهرام مشیری پژوهشگر ادبیات و تاریخ درگذشت

 فارسی  DW

بهرام مشیری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ روز دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ در سن ۷۸ سالگی درگذشت. او دهه‌‌ها با برنامه‌‌های تلویزیونی و پژوهش‌‌های تاریخی، به معرفی فرهنگ و هویت ایران پرداخت.
مشیری که سال ۱۳۲۶ در گلپایگان متولد شده بود، سال ۱۹۷۴ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته مهندسی شیمی و علم مواد از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.
او اما دستی در پژوهش در تاریخ و ادبیات و مسائل مذهبی داشت. مشیری به خصوص از سال ۱۳۸۱ با اجرای برنامه “سرزمین جاوید” در یکی از شبکه‌های تلویزیونی خارج از کشور که به طرح مباحث ادبی و تاریخی و نقد دین می‌پرداخت به چهره‌ای مطرح بدل شد و برنامه او مخاطبان زیادی را به خود جذب کرد.
خوانش و تحلیل شاهنامه یکی از ارکان برنامه‌‌های او بود. مشیری فردوسی را بزرگ‌‌ترین نگهبان زبان فارسی می‌دانست و می‌کوشید مفاهیم اخلاقی و تاریخی این اثر را به زبان ساده برای عموم شرح دهد.
او در این برنامه همچنین درباره موضوعات متنوعی از جمله تاریخ ایران، ادبیات، مذهب، فلسفه و جامعه سخن می‌گفت و خود را مروج آزادی‌‌خواهی، روشنگری و عقل‌‌گرایی می‌دانست. او ضرورت توسعه ایران را از جمله در خرافه‌زدایی از ذهن جامعه می‌دید و خود به نقد اثرات منفی برخی از آموزه‌های مذهبی بر ذهنیت جامعه می‌پرداخت که بعضا اتهام دین‌ستیری را برای او به دنبال می‌آورد.
مشیری با هر دو حکومت قبل و بعد از انقلاب مخالف بود و آزادی‌خواهی محمد مصدق را ستایش می‌کرد.
“نقدی بر چاپ‌‌های انتقادی شاهنامه و تصحیحی جدید از داستان رستم و سهراب” از جمله آثار مکتوب مشیری بود. او کتابی هم دارد با عنوان “از آتن تا هیروشیما” که در آن به فیزیک اتمی و پیامدهای انسانی فجایع هیروشیما و ناکازاکی پرداخته است و با دیدی علمی و فلسفی، اثرات این رویدادها را بررسی می‌کند.
منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

لینک چند برنامه‌ی تلویزیونی بهرام مشیری

با فشار بر روی هر یک از موضوعات زیر ویدیوی مربوطه را ببیند

۱- شاه می‌خواست عید نوروز را تعطیل بکند

۲- پرویز ثابتی

۳– هرچه می‌کشیم از رژیم گذشته است

۴- پهلوی‌ها کودتاچی هستند

۵- فرار از تنبلی و بی‌عاری

۶- بزرگمرد تاریخ

7– تاریخ اسلام

 

 

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید:

بهرام مشیری درگذشت

بهرام مشیری، نویسنده، پژوهشگر تاریخ، نوازنده تار، و مجری و برنامه‌ساز سرشناس تلویزیونی، در سن ۷۸ سالگی در ایالت کالیفرنیای آمریکا درگذشت.
بهرام مشیری، نویسنده، پژوهشگر تاریخ، نوازنده تار، مجری و برنامه‌ساز تلویزیونی سرشناس ایرانی، در سن ۷۸ سالگی درگذشت.
تاریخ و علت درگذشت
• تاریخ فوت: روز دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ هجری شمسی (برابر با ۱۰ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی).
• علت فوت: وی بر اثر خونریزی مغزی در بیمارستان هوگ (Hoag Hospital) در شهر ارواین، ایالت کالیفرنیای آمریکا، چشم از جهان فروبست.
درباره بهرام مشیری
• تولد: ۲ فروردین ۱۳۲۶ در گلپایگان ایران.
• تحصیلات: دارای مدرک فوق لیسانس در علم مواد و مهندسی شیمی از دانشگاه کاتولیک آمریکا (Catholic University of America).
• فعالیت‌ها: او سال‌ها با برنامه تلویزیونی «سرزمین جاوید» که از سال ۲۰۰۲ میلادی در تلویزیون پارس پخش می‌شد، به شهرت رسید.
• موضوعات برنامه‌ها: تمرکز برنامه‌های وی بر نقد و بررسی تاریخ، مذهب، ادبیات، فلسفه، سیاست و مسائل روز بود و در طول دهه‌ها فعالیت، دیدگاه‌های نقادانه خود را نسبت به ساختارهای فکری سنتی مطرح می‌کرد.
درگذشت بهرام مشیری برای دوستداران اندیشه نقاد و مخاطبان برنامه‌های تاریخی و فرهنگی او، ضایعه‌ای بزرگ محسوب می‌شود.
بهرام مشیری متولد گلپایگان بود و پس از اخذ دیپلم، مدتی در شهربانی فعالیت کرد. او در سال ۱۹۷۴ میلادی (۱۳۵۳ شمسی) برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد و دارای مدرک فوق لیسانس در رشته علم مواد و مهندسی شیمی از دانشگاه کاتولیک آمریکا (Catholic University of America) بود.
مشیری یکی از چهره‌های شاخص در میان ایرانیان خارج از کشور بود که عمده فعالیت او در زمینه‌های تاریخ، فرهنگ و نقد اندیشه‌های سنتی متمرکز بود:
• برنامه تلویزیونی “سرزمین جاوید”:
• این برنامه از سال ۲۰۰۲ میلادی در تلویزیون پارس پخش می‌شد و سال‌ها پایگاه اصلی فعالیت و بیان دیدگاه‌های او بود.

ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در یاد بعضی نفرات | دیدگاه‌تان را بنویسید: